دهی است از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه. این دهکده در جنوب خاوری بناب در مسیر شوسۀ مراغه به میاندوآب قرار دارد. منطقه ای است جلگه ای با آب و هوای معتدل و 140 تن سکنه. راه شوسه و یک باب دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه. این دهکده در جنوب خاوری بناب در مسیر شوسۀ مراغه به میاندوآب قرار دارد. منطقه ای است جلگه ای با آب و هوای معتدل و 140 تن سکنه. راه شوسه و یک باب دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
کوتاه نظر. (فرهنگ فارسی معین). ناعاقبت اندیش. (غیاث). غافل: پدر و مادر و فرزند و عزیزان رفتند وه چه ما غافل و مستیم و چه کوته نظریم. خاقانی. در چشمت ار حقیر بود صورت فقیر کوته نظر مباش که در سنگ گوهر است. سعدی. کوته نظران را بدین علت زبان طعن دراز گردد. (گلستان سعدی). تو کوته نظر بودی وسست رای که مشغول گشتی به جغد از همای. سعدی. - کوته نظرفریب، فریبندۀ کوته نظر. فریب دهنده کوتاه بین: این غول روی بستۀ کوته نظرفریب دل می برد به غالیه اندوده چادری. سعدی. و رجوع به کوتاه نظر شود. ، تنگ نظر. (فرهنگ فارسی معین). تنگ چشم. نظرتنگ. خرده نگرش. اندک بین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) آن که وسعت نظر ندارد: هرچه کوته نظرانند بر ایشان پیمای که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم. سعدی. کوته نظران ملامت از عشق بیفایده می کنند تحذیر. سعدی. کوته نظران کنند و حیف است تشبیه به سرو بوستانت. سعدی (کلیات چ مصفا ص 407). پس از هفته ای دیدمش بر گذر بدو گفتم ای مرد کوته نظر. نزاری قهستانی (دستورنامه). زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت. حافظ. همان ز سوزن کوته نظر در آزارم اگرچه همچو مسیحا فلک سوار شدم. صائب (از آنندراج). و رجوع به کوتاه نظر شود
کوتاه نظر. (فرهنگ فارسی معین). ناعاقبت اندیش. (غیاث). غافل: پدر و مادر و فرزند و عزیزان رفتند وه چه ما غافل و مستیم و چه کوته نظریم. خاقانی. در چشمت ار حقیر بود صورت فقیر کوته نظر مباش که در سنگ گوهر است. سعدی. کوته نظران را بدین علت زبان طعن دراز گردد. (گلستان سعدی). تو کوته نظر بودی وسست رای که مشغول گشتی به جغد از همای. سعدی. - کوته نظرفریب، فریبندۀ کوته نظر. فریب دهنده کوتاه بین: این غول روی بستۀ کوته نظرفریب دل می برد به غالیه اندوده چادری. سعدی. و رجوع به کوتاه نظر شود. ، تنگ نظر. (فرهنگ فارسی معین). تنگ چشم. نظرتنگ. خرده نگرش. اندک بین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) آن که وسعت نظر ندارد: هرچه کوته نظرانند بر ایشان پیمای که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم. سعدی. کوته نظران ملامت از عشق بیفایده می کنند تحذیر. سعدی. کوته نظران کنند و حیف است تشبیه به سرو بوستانت. سعدی (کلیات چ مصفا ص 407). پس از هفته ای دیدمش بر گذر بدو گفتم ای مرد کوته نظر. نزاری قهستانی (دستورنامه). زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت. حافظ. همان ز سوزن کوته نظر در آزارم اگرچه همچو مسیحا فلک سوار شدم. صائب (از آنندراج). و رجوع به کوتاه نظر شود
دهی است از دهستان دیزمار غربی از بخش ورزقان شهرستان اهر، در 50 هزارگزی مغرب ورزقان و 43 هزارگزی جادۀ تبریز به اهر، در منطقۀ کوهستانی و گرمسیری واقع است و 170 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه گلو، محصولش غلات و برنج و پنبه و انجیر و انار و دیگر میوه های سردرختی، شغل مردمش زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان دیزمار غربی از بخش ورزقان شهرستان اهر، در 50 هزارگزی مغرب ورزقان و 43 هزارگزی جادۀ تبریز به اهر، در منطقۀ کوهستانی و گرمسیری واقع است و 170 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه گلو، محصولش غلات و برنج و پنبه و انجیر و انار و دیگر میوه های سردرختی، شغل مردمش زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)